مئو فوشونی لیتل سانگ Meo Fusciuni Little Song
توضیحات محصول
مئو فوشونی لیتل سانگ Meo Fusciuni Little Song
مئو فوشونی لیتل سانگ :
نت ابتدایی : ترنج ، زنجبیل ، فلفل صورتی
نت میانی : رز ، قهوه ، لیاتریس
نت پایه : مشک ، سالویا ، خس خس ، مشک زباد ، لابدانیوم، تنباکو
مشخصات محصول
حجم | 100ml |
---|
محصولات مشابه
نظرات کاربران
لیتل سانگ از زیباترین های مئو فوشونی ست! واقعا عطر نازیه
ملاحتِ ترنج در پس زمینه ای از قهوه و کاکائو.. لطیف و پودری.. تانگویِ رز و یاسی که پیراهنی از مشک به تن داره.. رگههای جوهری رزینی داره؛ و خس خس، در اینجا به مشک نگاه میکنه، تنباکو دود میکنه و شروع به نواختن میکنه.. لمس انگشتانِ وتیور بر کلاویههایی که با لادن برق افتاده اند...
دقیقا همون لحظه ای که وتیور مونلایت سوناتا مینواخت من با خودم گفتم با لیتل سانگ باید گُستلی کیسِز گوش داد، پیراهنی از ساتن به تن کرد، و رقصید.. آقای وتیور هم بیشتر و بیشتر تنباکو دود کنه و نگات کنه:) رُمَنتیک:)
Beethoven Moonlight Sonata
Ghostly Kisses
اینم اضافه کنم؛ چنانچه یک بعد از ظهرِ زمستانی بود و این عطر رو پوشیدید چند شاخه رز بخرید، تُمبِلا نِژ (برف میبارد) رو گوش بدید و سیگار دود کنید...
پرنیان عزیزم شما احتمالا خوب بدونی چِین سموکنیگ چنین وقتایی چقدر خوبه:)
Tombe la neige, Salvatore Adamo
قهوه تلخ؟ قهوه ای که برای لذت و آرامش نوشیده نمیشه. قهوه ای که از دهن افتاده؟ یا این قدر جرعه جرعه و در ابسردِتی نوشیده شده که فانکشنِ خوشمزگیش رو از دست داده؟ قهوه اگزیستانسیالیستی. قهوه آلبر کامویی. ابسرد. «من می دونم چی میخوام و می دونم دنیا می تونه بهم چی بده و میدونم چی اینا رو به هم لینک میکنه، من نیازی به کاویدن بیشتر ندارم ، آی هو نو نید تو دیگ دیپر هاها » و این میسفیت، این عدم تجانس ابسردتیه. یارِ قهوه سیگاره. سیگاری که روشنه همه اش. از این سیگار به سیگار دیگه. سیگاری که وقتی کام میگیری ازش حال نمیده فقط می دونی که باید کام بگیری، سیگاری که دیگه تشخیص نمیدی روشنه یا نیست بس که رفته تو خورد همه چیت. سیگارِ لذت بخش بعد غذا نیست، سیگارِ معاشرت کردن با آدما نیست، سیگار جذاب شدن و سکسی بودن نیست. سیگارِ ابسردیه. سیگاریه که میکشی و به بزرگترین سوال فلسفی در « افسانه سیزیف» فکر میکنی، کامو از رانشِ مرگِ فروید الهام گرفته و این بزرگترین سوال فلسفی رو پرت کرده تو صورت انسان مدرن. «هدف ارگانیسمها مردن به طریق خودشونه». رز، سمبل عشقه نه نازنین ؟ رز اینجا نماد عشقیه که لکان به ما گفت. «عشق چیزیه که نداریم و به کسی میدیمش که نمی خوادش». سوسویِ رز و تلاشِ ابسردش رو دوست داشتم. خیلیا رو فرگرنتیکا گفته بودن اون پایان بندی موسکی-سیوتیِ انیمالیک می تونه یه هپی اندینگ باشه، یه پایان سانسوال، یه بدن دیگه؟ من شک دارم. پایان بندی، به زعمِ من، پایان بندیِ یک ارگانیسمه. مردن به طریق خودش. تفکر در مردن به طریق خودش با پذیرفتن تنهایی خودش. در پوست خودش راحت بودن. لیل سانگی که برای من نواخته شد پگیز بلو سکای لایت از چارلز مینگِس بود.
"L'amour, c'est donner ce qu'on n'a pas à quelqu'un qui n'en veut pas." Lacan
Peggy's blue skylight by Charles Mingus Sextet