"در گالریِ ویتوریو امانوئِل قدم بزنید"
قدیمی‌ترین گالری در میلان، طراحیِ به سبک نئوکلاسیک با سقف‌های شیشه‌ و چدنی و کفی از جنس موزائیک‌های رنگی..یه طرفش هم کلیسای جامع کاتولیک و طرف دیگرش هم مک‌دانلد قرار داره:/
شما اگه 1.کف این گالری رو ببینید و 2.رایحه‌ی عطر رو استشمام کنید، به راحتی، به رنگ و طراحیِ باتل این کار 10 از 10 میدید!
رنگِ مسیِ باتل دقیقا به رنگ موزائیک‌های مسی، آبی‌خاکی، سفید، قهوه‌ای‌ خاکی، و رگه‌های طلاییِ کف اون گالری میاد!
رایحه چطور؟ آیا به فضای داخل گالری خواهد اومد؟ نمی‌دانم! اما از روی ریویو های نوشته شده در رابطه با این گالری به این مسئله پی بردم که گرانی، و تجمل و مصرف گرایی در این فروشگاه بی‌داد میکنه..فضا شلوغ و پر‌ سر و صدا!
رایحه هم حقیقتا الکی شلوغش کرده! چرا؟
خلاصه وَ مختصر وَ مفید: روح ندارند.

هم‌مزه ی شکلات‌های غیبا موتزارت کوگِن (reber Mozart kugeln)؛ معطر، شکیل اما دوست‌نداشتنی!
مغزه‌ی حجیم شده‌ی کره و گرد کاکائو که دورش رو یک لایه‌ی پهن و کُپُل از پرالینِ فندق و مرزیپان (کره بادام) احاطه کرده باشه.. سویه‌های الکلیک وَ وانیلِ نه چندان درست و حسابی!
من بچه که بودم داییم بهم می گفت شیربرنجِ وارفته:) وانیل هم همینه؛ شیربرنج وارفته! رقیق، بی‌مغز و تلفیق شده با رگه‌های لاکتونیکی.. در شروع‌اش سوایِ پودرِ دارچین کمی فلفل هم گرفتم ازش؛ در کنار اون رایحه لاکتونیک‌، که خیلی ازش خوشم نیومد! یادِ المپیا میوزیک هال از ایستوا دِپَغفِم افتادم که در موردش نوشته بودم: بدمزه!...
زمان مثل برق می‌گذره وَ میریم داخل رینگ بوکس و شاهد یاس و مریم میشیم! شوشاینِ یاس و داکِ نا امید کننده مریم! طفلکی مریم؛ مشت خورش ملس:( این ماجرا یه بلیدِر داشت که اونم مریم بود! ناک‌اوت میشه وَ میره به آغوش چوبِ سدر...
فضا دم می‌کنه، ثانیه‌ها کِش میان و کش میان و کش میان.. و چیزی که باقی می‌مونه رایحه‌ای است کامپلکس‌ و نسبتا ناتوان در جمع کردن کار...
خودِ رایحه: خوب
فضاسازی: نیاز به تلاش
برایند: با تک‌ماده پاس
کرکتر: تجدید
ثبات اخلاقی و رفتاری: تجدید
اما در نهایت؛ فارق‌التحصیل از دبیرستانِ تروساردی!
تروساردی چطور دبیرستانیه؟
عین دبیرستانِ من! جابر، زورچپان کننده همراه کیلو کیلو پُزِ عالی!
سوایِ اینها.. آیا اگر در دبیرستانِ دیگری مشغول به تحصیل می‌شد اوضاع‌اش بهتر می‌بود؟
بله!
کجا؟
ایستوا دِپغفم! چرا که نه..

این چیزی که میخوام بگم ارتباطی با این عطر نداره.چند وقت پیش سایت پر از نظرات بسیار جالب و متفاوت با هر نوع نگارش و سلیقه بود که فکر کنم خیلی ها مثل من از خوندنشون لذت میبردن و خیلی ها هم اعصابشون به هم میریخت.نکته ای که میخوام بگم اینه که ادبیات صحبت نکن،نظر نده و فقط واقعیت و خلاصه راجع به عطرها نظر بده باعث شد دیگه بچه ها نیان نظر ندن.به نظرم اگه بجای اینکه از بقیه بخوایم خفه بشن،نظر ندن و یا طبق سلیقه ما نظر بدن،با خوندن اسم نویسنده ی نطر و با توجه به سابقه ذهنی که از نوع نگارش اون داریم نظرش رو بخونیم و یا خیلی راحت ازش رد بشیم.تا وقتی اجازه صحبت ونظر دادن به بقیه رو ندیم،کمااینکه حالمون از حرفاشون به هم بخوره،داریم درجا میزنیم.

ممنون ازآقای  شیرانی عزیز که بستر بیان آزاده نظرات رو واسه همه فراهم کرده

اتفاقا اینطوری خیلی بهتره چون باعث گمراهی و خرید اشتباه دیگران و پشیمانی بعدش نمیشه.  در ضمن برای داستان‌سرایی در باب عطرها سایت خیلی معروفی هست که کاربرهاش یا قربون صدقه هم میرن یا فانتزی هاشون به عطرها نسبت میدن، طوری که یکی از اساتید شون به جای بررسی ساده و واقعی عطر کلاس فرادرمانی راه انداخته و با بررسی عطرها بقیه رو پله پله به ملاقات خدا میبره 

به رضا .ب

سلام اتفاقا  اینکه باهم  خیلی  راحتن  و  همدیگه رو راهنمایی میکنن  نشان از  تواضع هست. 

خیلی  بهتر  از یه سری افرادن  که  میان فقط میخونن  و  با همون نظرات  عطرشونو  میخرن. ولی حتی حاضر نیستن  در مورد عطری نظرشونو  بگن که مبادا کسی  بره همونو  بگیره

نظر دادن با داستان‌سرایی در مورد عطر فرق میکنه. این کار  نتیجش گمراه کردن دیگرانه.... به من چه ارتباطی داره که طرف با بوییدن عطر خاطرات خونه مامان بزرگش براش زنده شده، یا چنان از نظرات یک نفر تعریف میشه که دیگه هیچکس جرات نمیکنه برخلاف اون نظر بده. بررسی عطر باید واقع بینانه و ساده باشه. ما که کلاس داستان نویسی خلاق شرکت نکردیم. یه نگاهی به سایت فرگرنتیکا بندازید، نود و نه درصد بررسی‌ها به خود عطر و با زبان ساده نوشته شده 

راجع به این عطر و این برند باید بگم که چیز جالبی ندیدم ازشون،نه کیفیت و نه خلاقیت .

ممنون از آقا رضا ب وسایر دوستانی که نظراتم، رو خوندن و چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم چقدر نظر جدید تو سایت ثبت شده.خطاب به آقا رضای عزیز ک:ممنون که وقت گذاشتی و به نظرم پاسخ دادی.من با 50درصد حرفات موافقم،یعنی همین که تعریف  و تمجید از یه نفر و یا هر دلیل دیگری باعث بشه که بقیه نظر ندن بَدِه،منم همینو میگم،میگم بچه ها بیاین نظراتتون رو بیان کنید.

اما فرضا اگر من نظر میثم ح رو خوندم و دیدم بجای تعریف از عطر داستان سرایی میکنه و من با نگارشش حال نمیکنم،دفعه بعد که دیدم بالای نظری اسم میثم ح بود ازش رد میشم و نمیخونمش.دوم اینکه نکته خوبی راجع به نظرات غیرمربوط که باعث گمراهی در خرید عطر میشن گفتین،منم اینو کاملا قبول دارم و شخصا بر اساس نطرات دیگران،5 یا 6 شیشه عطر خریدم که مجبور شدم همشون رو بدم کادو،هیچ کدوم اونی که من تصور میکردم نبود،منتها اینجا(تیامیتو) یک فرق بزرگ با سایر فروشگاههای عطر داره و اون اینه که میشه 1میل از یک عطر رو با بهترین قیمت خرید(درسته که تو این وضعیت اقتصادی همین 1میل هم زور داره)،منتها دیگه یک بطری عطر ضرر نکردی و به نظرمخوبیه تیامیتو نسبت به بقیه جاها اینه که شما بدون اتکا به سایر نظرات و یا با اتکا به اونها میتونی 1میل عطر سفارش بدی و ببینی باب میل شما هست یا نه؟میخوام بگم حالا که بستری فراهم شده که میشه 1میل عطر تهیه کرد و شخصا راجع بهش تصمیم گرفت،نظرات مضر بقیه اونقدر خسارت به بار نمیاره که شاید جاهای دیگه به بار بیاره،منظورم اینه که این خسارت به حدی نیست که بخاطرش ابراز نظر بقیه رو کور کنیم،ماهان متن قشنگی داشت که همه با گوشت و پوست داریم اون چیزی رو که میگه حس میکنیم،و شاید تو این شرایط روحی سرد حاکم بر جامعه برای من نوعی خوندن نظرات بچه ها تو اینجا یه راه فراره،عطر و عطر بازی واسه ما شده داروی فرار،،وقتی میام تو سایت و میبینم نظر جدیدی نیست، واسم مثل این میمونه که دارو گیرم نیومده.من تو نظر قبلیم اشاره به شخص یا اشخاص خاصی نداشتم که چرا نمیان نظر نمیدن،بطور کلی دوست دارم اینجا پر از نظر باشه.البته این متن نظرات شخصی خودم بود و اصراری بر درست بودنش ندارم و میدونم که میتونم کاملا اشتباه گفته باشم .حقیقتا تو این شرایط حتی 1میل عطر با این قیمت ها اگر اشتباه خرید بشه بسیار دردناکه.

 خیلی پر حرفی کردم دوستان،ببخشید